خانواده و سبک زندگی

خانواده اولین منبع یادگیری برای انسان است و در مسیر زندگی نقش تعیین کننده‌ای برای افراد دارد. نهاد خانواده معمولاً از دو طریق بر افراد تأثیر می‌گذارد؛ اول از طریق انتقال ژن‌ها و دوم از طریق اعمال روش‌های تربیتی و سبک‌ فرزندپروری. در حقیقت وراثت و محیط دو عامل اصلی برای پرورش شخصیت و ایجاد ساختار روانی هستند و انسان حاصل تعامل میان این دو عنصر است. خانواده در انتقال ژن‌ها اختیار و اراده‌ای از خود ندار؛ اما سبک تربیتی که در پیش می‌گیرد از همان ابتدای نوزادی بر کودک تأثیر می‌گذارد و در طول زندگی نیز با او خواهد بود. به این ترتیب می‌توان گفت بخش مهمی از شخصیت افراد که در دوران بزرگسالی نمایان می‌شود، حاصل سبک‌های تربیتی و تعاملی خانواده در دوران کودکی و نوجوانی است. ویژگی‌های شخصیتی در طول سال‌ها به تدریج تثبیت می‌شوند و به همین خاطر تغییر آن‌ها در بزرگسالی کار مشکلی است
متخصصان معتقدند معمولاً فردی که از سلامت روان مناسبی برخوردار است دریک خانواده‌ سالم پرورش ‌یافته‌ است. زیرا مادر یا پدری که خود دچار مشکلات روحی باشد، نمی‌تواند مراقبت‌های لازم را از فرزند خود به عمل بیاورد و در نتیجه از همین طریق مشکلات خود را به کودک نیز منتقل می‌کند. برای مثال یک مادر افسرده معمولاً فرزند خود را نیز افسرده می‌کند؛ چرا که انرژی روانی کافی برای برقراری ارتباط عاطفی با فرزند خود را ندارد. در واقع نقش مادر در تربیت فرزندان بسیار عمیق و تاثیرگذار است. البته اختلالات روحی و روانی تا حدی می‌توانند ژنتیکی نیز باشند. چرا که تحقیقات نشان داده است جدا از روش‌های تربیتی، میزان بروز اختلالاتی نظیر اختلالات اضطرابی و افسردگی در کسانی که سابقه این مشکلات در بستگان درجه یکشان وجود دارد بیشتر از دیگران است.
خانواده مانند یک آموزشگاه عمل می‌کند و اولین مکانی است که فرهنگ و تمدن، ارزش‌های اخلاقی، زمینه‌های تکامل و تحول را به فرد انتقال می‌دهد. به طور خلاصه در یک جمله می‌توان گفت سعادت جامعه در گرو سلامت خانواده است. زمانی که دو نفر تشکیل خانواده می‌دهند اگر از همان ابتدا مدام در جنگ و دعوا باشند، خودخواه باشند، از خود گذشتی را بلد نباشند، مسائل کوچک را به خطاهای بزرگ تبدیل کنند و… باعث می‌شوند تمامی این مسائل رفته رفته،فرهنگ خودخواهی در جامعه رواج دهد.

دکمه بازگشت به بالا